باران را دوست دارم ...
چون رفتن رابلد نیست ... ! فقط می اید ... !
باران را دوست دارم ...
چون رفتن رابلد نیست ... ! فقط می اید ... !
یه وقتایی ادم اونقدر تنهاست که ..
ارزو داره یکی صداش کنه ...!
حتی اشتباهی !
خوش به حال اسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...
به کسی توجه نمیکنه ...
از کسی خجالت نمیکشه ...
می باره و می باره و ...
اینقدر می باره تا ابی شه ...
افتابی شه ...!!!
کاش ...
کاش می شد مثل اسمون بود ...
کاش میشد وقتی دلت گرفت او نقدر بباری تا بالاخره
افتابی شی ...
بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده ...